علم حقوق از دیدگاه حقوقدانان بزرگ کشور به اشکال گوناگون تعریف شده است که در این تحقیق کوتاه به تعریف دوتن از اساتید بزرگ و مبرز این علم میپردازیم
1- ازدیدگاه مرحوم دکتر کاتوزیان : واژه ی حقوق در زبان فارسی در چهارمعنا به کار رفته است
- مجموع قواعدی که به اشخاص از این جهت که در اجتماع هستند حکومت میکند
- برای تنظیم روابط مردم وحفظ نظم در اجتماع حقوق برای هرکس امتیازهایی در برابر دیگران میشناسد این امتیاز را حق می نامند که جمع آن حقوق است
- حقوق معانی دیگری هم دارد مانند حقوق کارمندان دولت یا حقوق دیوانی
- گاه مقصود از واژه ی حقوق علم حقوق است یعنی دانشی که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول وزندگی آن میپردازد.
دانشکده حقوق و شعبه های گوناگون مانند حقوق مدنی و اساسی وکیفری از شایع ترین موارد استعمال همین معنی است ( مقدمه علم حقوق – دکتر ناصر کاتوزیان – چاپ 37 ، 1382 – شرکت سهامی انتشار)
2- دکتر جعفری لنگرودی علم حقوق را از نظر خود در کتاب گرانقدر وسیط در ترمینولوژی حقوق وذیل واژه ی شماره 2781 بدین نحو تعریف میکند:
علمی که از روابط قضائی افراد انسان در کشور و یا در سطح جهانی بحث میکند.
فقه علاوه بر این بحثهایی دارد . از علوم اجتماعی است که به تاریخ خود و آرا قدما وابستگی دارد.( وسیط در ترمینولوژی حقوق – دکتر جعفری لنگرودی – چاپ اول 1388 – کتابخانه گنج دانش)
این درحالی است که در صفحه ی 27 از کتاب جامعه شناسی یک چاپ 1394 نویسندگان علم حقوق را بدین نحو تعریف میکنند:
علم آن دسته از قواعد زندگی اجتماعی است که ضمانت اجرای رسمی دارند وبخشی از روابط اجتماعی افراد را تعیین میکنند. براین تعریف چند اشکال اساسی وارد است:
اولا" منبع اتخاذ تعریف روشن نیست حقوق علمی است اجتماعی ودارای سابقه طولانی . در کشور ما این علم سالهاست توسط اساتید بنام تحیل وبررسی میشود . ثانیا" تعریف بسیار کلی بوده و برخورداراز مبانی آن علم نیست.
می بینیم فی المثل مرحوم آقای دکتر کاتوزیان این علم را دانش میداند که به تحلیل قواعد حقوقی وسیر تحول و زندگی آن میپردازد و آقای دکتر لنگرودی آن را علمی میداند که از روابط قضائی افراد انسان که در سطح کشور یا جهان بحث میکند. تعریف موجود در کتاب جامعه شناسی جامع نیست. ثالثا" در علم حقوق رشته هایی وجود دارند که ضمانت اجرای رسمی ندارند. پس نباید یکی از عناصر این علم در تعریف محسوب شود . بطور مثال حقوق خانواده مملو از قواعدی است که جنبه ی اخلاقی دارند پس نمیتوان برای آنها ضمانت اجرای رسمی شناخت . رابعا" روابط موجود در علم حقوق روابط قضائی است وتنها بخشی از آنها را میتوان روابط اجتماعی دانست.
بنابراین به نظر میرسد برای تعریف این علم باید به تعاریف حقوقدانان کشورمان تمسک جوییم.
16/8/94
نیما افشار آقاجری
دانش آموز سال دوم علوم انسانی