به اینترنت دلم را شاد کردم
خیال اینکه دل آباد کردم
ولی روشن شده بر این دل من
که روحم را نثار باد کردم
***
دعا برداشت اول مرد هشیار
الهی ریزگرد ها را تو بردار
جواب آمد بلی انجام گردد
به شرطی همدلی گردد در این کار
***
اگرچه هیچ غم بی درد سر نیست
به اینترنت کسی از کس خبر نیست
چرا که قلب تو مسحور گشته
از این بدتر دگر کس را ثمر نیست
***
اجابت کرد خسرو گفت برخیز
رضایت داد حرفش را چو شبدیز
زدند چرخی به شهر و باز گشتند
رضا شد اسب را هم خسرو پرویز
***
به جوش آمد سخن در کام هرکس
بشستند خویش را با شامپوی بس
بخوردند رانی و گشتند خشنود
به سان دختری با نام قزبس
***
وگر بود او پری دشوار باشد
چرا چون او پری بسیار باشد
به اینترنت که رفتم دیدم او را
پری بودن یقین انکار باشد
***
نورعلی افشار