وبلاگ حقوقی - ادبی نورعلی افشار

مشخصات بلاگ
وبلاگ حقوقی - ادبی نورعلی افشار

دوستان عزیز سلام
صفحه شخصی که از امروز پیش روی شماست باهدفهای زیر راه اندازی شده است :
1- ترغیب وتشویق دوستان به مطالعه وکتاب خوانی ونیز پژوهش درحد توان
2- آگاهی از ادب وادبیات کشور عزیزمان ونیز اطلاع رسانی درخصوص کتب ونشریات ادبی جدید
3- سرک کشیدن به دنیای طنز وادبی ونیز معرفی طنز نویسان امروز کشورمان
4- بحث درباره ضرب المثلها ی فارسی وترکی وهمچنین بررسی ریشه های تاریخی وعلل به وجود آمدن ضرب المثلها
5- پرسش وپاسخ درباره مباحث حقوقی ونیز توضیح وتبیین بحثهای حقوقی مقدماتی وبحث وگفتگو درباره آنها ونیز معرفی قوانینی که به تازگی تصویب میشوند.
هدف از این نوشته ها گفتگوست ونیز ترغیب همدیگر به مطالعه وکتاب خوانی کاری که متاسفانه در میان ما کمرنگ شده است . از همه دوستان تقاضامندم پس از مطالعه مطالب این صفحه چنانچه نظر انتقاد پیشنهاد و یا پرسشی دارند در قسمت نظرات اعلام نمایند تا با کمک یکدیگر بتوانیم مطالبی پربار وبا ارزش را در این صفحه به دوستان خود ارایه نماییم.
انتظار اینجانب این است که صفحه حاضر محل بحث وگفتگوی علمی میان دوستان باشد.

نورعلی افشار

طبقه بندی موضوعی

خدای جنگ

دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ


خدای جنگ

God of war

بچه هی داد می­زد{خدای جنگ یک را دیده­ای؟ گاد او وار مدام شلیک می­کرد و دشمنانش را می­کشت. هیچ دشمنی زنده نماند.همه دشمنانش مردند و خدای جنگ پیروز میدان جنگ شد. در خدای جنگ دو، دشمنان خدای جنگ خیلی قوی­تر و مسلح­تر بودند، سلاح­ها و تانک­ها و تفنگ­ها قوی­تر بودند. خدای جنگ که قیافه خیلی خطرناکتری پیدا کرده بود توانست همه دشمنان خودش را نابود کند و پیروز میدان جنگ شود. در خدای جنگ سه کار سخت­تر و دشوارتر شد.}

 بچه هیجانش بیشتر شده است و نزدیک است قلبش از دهانش خارج شود. طوری داستان­های خدای جنگ را تعریف می­کند که انگار خودش سازنده فیلم­ها و داستان­هاست. اصلاً انگار خودش خدای جنگ قهرمان داستان­هاست. یا شاید هر لحظه آرزو می­کند که کاش خدای جنگ بود و تمام دشمنانش را از پا در می­آورد. راستی مگر این بچه دشمن دارد؟ و مگر با مفاهیمی مثل جنگ، کشتن، دشمن، خونریزی، مبارزه، پیروزی و....آشنایی دارد؟ او که هنوز ده سالش نشده است، تمام وقتش را تمام عمرش را و تمام فرصت­هایش را صرف دیدن فیلم­های خدای جنگ کرده است. سازندگان فرصت طلب و از خدا بی­خبر این مجموعه ظاهراً حالا حالاها تصمیم دارند این بچه­ها را با خدای جنگ مانوس و محشور نگه دارند.

متاسفانه سازندگان این طور مجموعه­ها که پول­های کلانی هم به جیب می­زنند محبوب خانواده­ها شده­اند بخش عظیمی از سرمایه کشور که از جیب خانواده­ها خارج می­شود صرف خرید این سی دی ­ها می­شود.

اگر مطالعه میدانی جامع و دقیقی انجام شود آنوقت معلوم خواهد شد که چقدر از نیروی­های انسانی و مالی و غیره کشور صرف ساختن این مجموعه­ها می­شود.!!!

بنده مخالف سرگرمی و ایجاد مجموعه­های سرگرم کننده برای بچه­ها نیستم. اما مقایسه اجمالی و مختصربه ما نشان می­دهد که نسبت تماشای این فیلم­ها با مطالعه کتب داستان و شعر و چیستان تقریباً یک به صد است. خانواده­ها حاضر نیستند وقت صرف کنند و بچه­های خود را به شعرخوانی، قصه­خوانی و داستان گویی علاقمند کنند. اما وقتی بچه­ای از پدر یا مادرش فیلم خدای جنگ را مطالبه می­کند والدین برای اینکه از خود رفع مسئولیت کنند و به اصطلاح مشغول کارهای بزرگ و مهم خویش شوند فوراً  با خواسته بچه­ها موافقت می­کنند.

بچه­های از خدا خواسته از این خلاء موجود سوءاستفاده کرده ساعتها مشغول تماشای این برنامه­های بی محتوا، خطرناک، آزاردهنده و منحرف کننده می­شوند. نتیجه اخلاقی کار معلوم است. خشونت در بین بچه­ها ترویج می­یابد. همه ما با این وضع کم و بیش آشنائیم. و خودمان هم در خانواده خویش با این مساله دست به گریبان هستیم.

چنانچه وضعیت با همین منوال به پیش رود علاوه بر اینکه آمار مطالعه و پژوهش و تحقیق در میان همه اقشار جامعه رو به کاستی خواهد نهاد، به تدریج شاهد بروز مشکلات عدیده اجتماعی و نیز خشونت­ها، بزهکاری­ها، دروغ­ها و بی­رحمی­ها خواهیم شد.

چنانچه سه دهه قبل کشور را با اکنون مقایسه کنیم به راحتی متوجه تغییرات محسوس گفته شده خواهیم شد. فیلم­ها و کارتون­های سرگرم کننده سه دهه پیش علاوه بر اینکه از لحاظ کمیت خیلی کم و تقریباً انگشت شمار بودند از لحاظ کیفیت و محتوا نیز قابل مقایسه با فیلم­ها و سی­دی­های امروز نبودند. برنامه کودک از ساعت 5تا5/5عصر هر روز و روزهای جمعه از ساعت 2تا4بعدازظهر پخش می­شد و تقریباً در ساعات دیگر روز، برنامه دیگری مختص کودکان پخش نمی­شد. اما اکنون با تولد شوم ماهواره شبکه­های رنگانگ بی­شماری اختصاصاً برنامه­های بی­محتوا و بی­ارزش کودک پخش می­کنند. بعضی از این شبکه­های بدترکیب 24ساعت شبانه روز را به برنامه­های نازل کودک اختصاص داده­اند. کودکان معصوم و بی­خبر ما نیز ساعتها پشت این جعبه سرتاسر جادو میخکوب ­شده و برنامه­هایی مثل بتمن، خدای جنگ، لاک پشت­های نینجا و غیره را تعقیب می­کنند.

واقعیت اینست که چند سال اخیر که رسانه­های صوتی و تصویری و شبکه­های مجازی و امکانات ارتباطات غیرواقعی و نوعاً اغوا کننده و سرگرم کننده اقشار بسیاری از جوامع و نیز جهان خاکی را تسخیر نموده و اکثر اوقات مفید و سازنده مردم صرف تماشا و پیگیری و سپس تعریف و توصیف و التذاذ وابتهاج و بعضاً تنفر و انزجار برنامه­های ساخته و پرداخته در این بسته­ها، شبکه­ها، ماهواره­ها، چت­ها، وبلاگ­ها و ایمیل­ها گردیده است. حال آنکه حداقل آنست که شبکه­های اینترنتی که در یکی دو دهه اخیر اختراع و به نوع بشر ارزانی شده است حاوی امکانات فوق العاده و مفیدی است که انسانها می­توانند از آن بهره ببرند و مقاصد ومنویات علمی و فرهنگی و پژوهشی و خدمت رسانی خویش را به وسیله آنها به پیش ببرند. گو اینکه عده قلیلی از فرهیختگان و پژوهشگران و اندیشمندان همین کار را می­کنند و از این طریق خدمات شایسته­ای به نوع بشر می­نمایند، اما مقایسه این خدمت رسانی­ها و استفاده­های مفید با بازی­ها و سرگرمی­ها و اذیت و آزارها و مزاحمت­ها و ریش خندها و تمسخرها شاید یک به میلیون باشد.

وقتی نهادهای مسئول دولتی و نیز سازمانهای غیردولتی و ان جی یوها شدیداً سرگرم اموری هستندکه ذاتاً ارتباطی به آنها ندارد. وقتی هیچ موسسه و یا نهاد رسمی و غیررسمی دولتی و غیردولتی به این مهم نمی­پردازد. وقتی آمار مطالعه که رسماً از سوی ارگانها و نهادهای متولی منتشر می­شود وحشت­آور و ناامید کننده است. وقتی تیراژ کتابها نهایتاً هزار جلد است و به چاپ دوم و سوم نمی­رسد. وقتی دانشگاه­ها که مرکز علم و پژوهش و پرسش و جستجو هستند به سطح بسیار نازل و ناامید کننده­ای تنزل پیدا کرده­اند. وقتی نشست­ها و میهمانی­ها به دیدن فیلم-های مستهجن و غیراخلاقی خلاصه شده است. وقتی ایرانی­ها شعر گریز شده­اند. وقتی شاهنامه از طاقچه برداشته شده و به جای آن دکورهای غربی جایگزین شده­اند. وقتی اعتراض می­کنی که چرا فلان آقای تحصیل کرده مطالعه نمی­کند با ناراحتی و طمطراق روبه رو می­شوی. وقتی بچه­ها سلوک غیرفرهنگی والدین خود را مشاهده می­کنند و آن را یاد می­گیرند. وقتی مدارس به اموری غیرفرهنگی مشغولند. وقتی ایرانی­ها به سفر و مسافرت و لباس و هزینه­های غیرفرهنگی خیلی بیشتر اهمیت می­دهند. وقتی همه ما ایرانی­ها فریاد و امان سر می­دهیم که کتاب گران است و قدرت خرید آن را نداریم. وقتی سریالهای خانوادگی در تیراژ چند میلیونی منتشر و در اختیار خانواده­ها قرار می­گیرند و همه بی­صبرانه منتظرند که سی دی جدید سریال شاهگوش برسد و آن را با حرص و ولع تماشا کنند. وقتی در خانه­های ما حداقل یک فرهنگ لغت فارسی وجود ندارد تا چه برسد به فرهنگهای انگلیسی، عربی، فرانسه و روسی و غیره. وقتی همه ما ایرانی­ها خود را علامه دهر می­دانیم و از هر دری صحبت می­کنیم چنانچه صحبت از علمی بشود همگی بیان می­داریم که در آن علم سرآمد هستیم. ولی آمار مطالعه ما شش ثانیه در شبانه روز است.

باید منتظر همین نتیجه هم باشیم. باید ببینیم که بچه­های ما شبانه روز خود را صرف دیدن فیلم­های بسیار بی­ارزش و خطرناک و منحرف کننده می­کنند.

حال که فهمیدیم جریان از چه قرار است. حال که متوجه خطرات موجود شدیم سوال اینست که پس راه حل چیست و چه باید کرد؟ شاید در بادی امر جواب این باشد که نمی­توانیم کاری از پیش ببریم. ما که نه بودجه لازم را در اختیار داریم و نه نهادهای متولی و موثر حرف­مان را می­شنوند. ما در برابر این سیل خروشان و جوشان که هر لحظه بیشتر می­شود و هر لحظه بزرگتر می­نماید چه کار می­توانیم بکنیم؟ جواب اینست که درست است که تمام قوا و نیروها و نهادها و بودجه­ها و انرژی­ها دست به دست هم داده­اند و برنامه­ها و اهداف خود را به پیش می­برند اما در هر صورت هرکس وظیفه­ای دارد. هرکس رسالتی دارد. فیلم­ها، سریال­ها، کانال­هاو شبکه­ها کار خود و وظیفه خود را انجام می­دهند ما هم نباید غافل باشیم و دست از کار بکشیم. ما با روش روشن­گری با روش بیرون کردن یا هشدار دادن با تنبیه با فریاد و با توجیه کردن گروه­های کوچک خانواده­ها می­توانیم جلوی این جریان را سد کنیم. از بزرگتر شدن این سیل خطرناک جلوگیری کنیم. کافی است تا در خانواده­ای می­نشینیم صحبت را به این سمت و سو بکشانیم، وقتی تلویزیون و سی دی را روشن می­کنند به روشن­گری بپردازیم با توضیح خطرات در کمین خانواده­ها آنها را از تماشای این برنامه­ها و فیلم­ها برحذر داریم.

ما نمی­توانیم ساکت و ساکن و خنثی باشیم. نمی­توانیم بگوئیم انحرافات جامعه به ما ارتباطی ندارد. نمی­توانیم بی­خیال از کنار قضایا بگذریم. باید روش صحیح و درست را به خانواده­ها یاد بدهیم. می­توانیم انگیزه­های لازم را در درون خانواده­ها برای تغییر مسیر ایجاد کنیم. می­توانیم در مزایای مطالعه و آموزش حرف بزنیم. می­توانیم در این باره فیلم بسازیم. می­توانیم مقاله بنویسیم و نتیجه تحقیقات علمی را در آن مقاله به اثبات برسانیم. ده­ها راه و روش وجود دارد که ما می­توانیم جلوی رشد این خطرات را بگیریم. کافی است به قضیه اهمیت بدهیم و فکر خود را در این سمت و سو پرورش دهیم. چطور ممکن است آنها بتوانند با تمام قوا پیش بروند و در کارشان موفق شوند و ما ناکام بمانیم؟ هرکس به سهم خود وظیفه دارد این امر را رسالتی خطیر بداند. همه باید بدانند که جامعه به این روشن­گری­ها نیاز دارد. همانطوریکه خانواده­ها ساعتها دور هم می­نشینند و این فیلم­های بی­محتوا و بی ارزش را می­بینند و به زعم خود از آنها لذت می­برند، چنانچه خطرات این­ برنامه­ها برایشان ثابت شود از آن دست خواهند کشید و به برنامه­های مفید روی خواهند آورد. پس بر هر مطلع  دلسوزی واجب است که تا جایی که می­تواند به انجام وظیفه در این باره اقدام کند درست است که در مقایسه با حجم کارها و نیروها و شبکه­ها و امکانات موجود توان ما بسیار کم و کوچک است اما درهرحال ما وظیفه داریم برای اعتلای نیروی مثبت در مقابل نیروهای منفی بایستیم. 

مطمئناً جریان رشد یافته منفی به این فیلم­ها بسنده نخواهد کرد و هر روز کارش را توسعه بیشتری خواهد داد. با رشد تصاعدی و دهشت­آور رسانه­های سمعی و بصری و مجازی قطعاً قطار و آهنگ رشد منفی سرعت بیشتری خواهد گرفت. در این میان آگاهان جامعه نمی­توانند دست روی دست بگذارند و دم نزنند. هرچند ما شاهد رشد و شکوفایی جریان مثبت در جامعه هم هستیم. اما این کافی نیست.

می توان با تیزبینی راهکارهای عملی و عملیاتی زیادی را ایجاد کرد و جلوی رشد نیروی منفی را سد نمود. بازی (( خدای جنگ)) نمونه­­ی کوچکی است از خروارها نیروی مخرب و خانمان­سوز که در این مقال کوتاه به آن پرداختیم. به طور حتم این آهنگ به قدری سریع رشد می­نماید که همین هنگام که مشغول مطالعه این وجیزه هستیم فیلم­ها و بازی­های زیادی چونان قارچ تولید می­شوند و خود را به بچه­های ما تحمیل می­کنند. بچه­ها موجودات معصومی هستند که هر خوراکی را که ما ارائه دهیم خواهند خورد. یادمان باشد و مراقب باشیم خوراکی را به آنها بخورانیم که سرطا­ن­زا  نباشد.

                                                                                            31/6/93

                                                                                     نورعلی افشار

  • نورعلی افشار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی